AbiDic.com
  • دیکشنری

پیله کردن


english

1 general:: persist, form an abscess

transnet.ir


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
پیگمی
پیگیرانه
پیگیری
پیگیری کردن
پیل
پیل آفتابی
پیل پایی
پیل خوردگی موضعی
پیل زور
پیل سوختی
پیل موضعی
پیلسان
پیله
پیله ور
پیله وری
پیله کردن
پیلوت
پیلی
پیمان
پیمان اتحاد
پیمان اتحاد بین المللی
پیمان اتحاد تدافعی
پیمان اتحاد تعرضی
پیمان اتحاد عمومی
پیمان اتحاد مطلق
پیمان اتحاد نظامی
پیمان استوار
پیمان بازل
پیمان بستن
پیمان بی طرفی

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط